Archive for the ‘Uncategorized’ Category

نکته ای که در صحبت های دادکان به آن توجهی نشد

04/01/2010

دادکان در یک جایی در صحبت هایش گفت که یک زمانی خیلی ها به استادیوم می آمدند ولی امروز جوانان به استادیوم نمی آیند و به جای آن به خیابان می روند.

نکته ای که در صحبت های دادکان به آن توجهی نشد

04/01/2010

دادکان در یک جایی در صحبت هایش گفت که یک زمانی خیلی ها به استادیوم می آمدند ولی امروز جوانان به استادیوم نمی آیند و به جای آن به خیابان می روند.

راهروهای دانشکده علوم اجتماعی علامه سبز شد

03/11/2009

رروز سه شنبه 12 آبان از ساعت 12 صد ها تن از دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در صحن و راهروهای این دانشکده دست به تجمع زدند.
بنا به گزارشات رسیده از ساعت 12 امروز صد ها تن از دانشجویان با در دست داشتن پلاکارد ها و عکس شهدای جنبش مردمی ایران همچنین با بستن مچبند های سبز با خواندن سرود یار دبستانی در حیاط دانشکده تجمع خود را آغاز کردند. سپس در حالی شعار الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور را سر می دادند راهرو های این دانشکده را به رنگ سبز در اوردند.
در ادامه دانشجویان با کوبیدن پا های خود در راهرو های این دانشکده شعار «دیکتاتور دیکتاتور این آخرین پیام است جنبش سبز ایران آماده قیام است» و دانشجوی زندانی آزاد باید گردد را سر دادند. این دانشجویان همچنین به وسیله رنگ تمام زمین راهروهای دانشکده را سبز کردند.
درادامه دانشجویان با شعار استاد با غیرت حمایت حمایت به سمت اتاقق اساتید رفتند و در ان جا شعار دانشجوی زندانی آزاد باید گردد. زندانی سیاسی آزاد باید گردد و شعار دانشجوی تعلیقی نمی خواییم نمی خواییم سر دادند. حراست با همکاری عناصر بسیج سعی داشتند با اقدامات خود از قبیل فیلم برداری و عکس برداری از دانشجویان معترض، تنش ایجاد کنند که دانشجوبان با خویشتنداری آن ها را ناکام گذاردند. در انتها دانشجویان با اعلام این که روز 13 آبان همراه با دیگر اقشار مردم در تظاهرات شرکت خواهند کرد به تجمع خود پایان دادند. اما رنگ سبز کماکان سراسر دانشکده علوم اجتماعی و ارتباطات علامه طباطبایی را فراگرفته بود.
این تجمع در حالی برگزار شد که از چند روز پیش حراست دانشکده با احضار و تهدید دانشجویان فعال قصد داشت که از تجمع در این روز جلوگیری کنند. پیش از این نیز چند تن از دانشجویان دانشکده به خاطر شرکت در اعتراضات پس از کودتای 22 خرداد بازداشت شده بودند و عده ای نیز با احکام محرومیت از تحصیل مواجه شده بودند.

بانگ الله اکبر بر فراز خوابگاه شیهد چمران دانشگاه تهران

09/09/2009

با وجود دستگیری و سرکوب های گسترده روزهای اخیر و تهدیدات مکرر وزیر علوم و نهادهای نظامی بر علیه دانشجویان امشب بانگ الله اکبر و مرگ بر دیکتاتور دانشجویان دختر ساکن خوابگاه شهید چمران دانشگاه تهران تمام فضای منطقه را پر کرد.
این در حالی است که دانشجویان دانشگاه تهران تنها چند روزی است که برای امتحاناتشان به خوابگاه ها بازگشته اند. این حرکت دانشجویان خبر روزهای سختی را برای دیکتاتورها و کودتاگران در دانشگاه ها به همراه دارد.

مردی که با در اختیار داشتن یک کلاشینکف و دو کتلت و بیش از 800 فشنگ به 17 نفر تیراندازی کرده از لباس شخصی ها نیست؟

24/08/2009

خبر بسیار عجیب بود. یک مرد 65 ساله ساکن قلعه حسن خان تهران 17 نفر را به گلوله بسته است. آن هم با یک اسلحه کلاشینکف و دو کلت کمری. البته بیش از 800 گلوله هم در اختیار داشته.
نگاهی به حوادث سوالات جدی را در ذهن من ایجاد کرد. یک نفر از کجا می تواند این همه اسلحه و فشنگ را به راحتی تهیه و نگهداری کند؟ در بازار غیر رسمی قیمت یک باتوم برقی نزدیک 200 هزار تومان است. بنابراین برای خریدن یک کلاشینکف، دو کلت و بیش از 800 فشنگ حداقل باید 2 3 میلیون تومان پول داد. باید توجه کرد که کسی که در منطقه محرومی مثل قلعه حسن خان زندگی می کند این مقدار پول را به سختی می تواند تهیه کند. بعد هم برای کشتن دو همسر و دو فرزندش تنیاز به 800 فشنگ ندارد که تهیه کند.
با این توضیحات به نظر من فرد اصولا اسلحه را در اختیار داشته و تنها تصمیم گرفته از آن استفاده کند. همه هم خوب می دانیم که به غیر از نظامیان اسلحه تنها به راحتی و رایگان در اختیار نیروهای بسیج قرار دارد. اسلحه رسمی بسیج و سپاه هم که کلاشینکف است. حالا به نظر شما ممکن نیست که این فرد این اسلحه ها را از طریق عضویت در بسیج به دست آورده باشد؟
در مورد انگیزه هم باید گفت که فرد مذکور به علت شک داشتن به همسرانش این قتل ها را انجام داده که اصلا چنین موضوعی از یک بسیجی متعصب 65 ساله بعید نیست. در ضمن این که احتمال این که این افراد بعد از این همه جنایت و خون ریزی در خیابان ها دچار جنون شده باشند هم بعید نیست.
همه این ها به همراه چند مورد به نظر پیش پا افتاده دیگر نظیر این که پیرمرد قاتل ریش بلند داره و یه پیراهن چند جیب که جای سردوشی هم داره تنشه منو همش به این فکر میندازه که نکنه این ماجرا هم کار یکی از بسیجی های لباس شخصی باشه!15-15(1)

خامنه ای چه قدر ضعیف است

24/07/2009

داستان مشائی و انتصاب و استعفای او جدیدترین پرده نمایش کودتاگران بود. هر چند که این صحنه چینی بزرگ هم نتوانست برای بهبود اوضاع آن ها و بازگرداندن مشروعیت به دولت کودتا کاری انجام دهد.
اما این ماجرا بعد دیگری هم داشت که بسیار جالب است. همه در خبرها نامه خامنه ای به احمدی نژاد را دیده ایم. نامه ای که در آن بر عزل مشائی تاکید شده است. اما دو اتفاق در این میان بسیار قابل توجه است. یکی اینکه نامه 6 روز پیش نوشته شده است. این به این معناست که احمدی نژاد 6 روز به دستور خامنه ای هیچ توجهی نکرده است و مشائی را کماکان نگه داشته. نکته بعدی هم این است که اصولا احمدی نژاد مشائی را عزل نکرد بلکه این مشائی بود که از سمت خود استعفا داد. یعنی این که بعد از 6 روز هم رئیس دولت کودتا کاری برای جلب نظر خامنه ای نکرده است.
هر چند در این که تمام ماجرای مشائی بازی دولت کودتا بود شکی نیست اما حرکت احمدی نژاد در مورد نامه خامنه ای نشان داد که امروز نه تنها بسیاری از سران نظام و انقلابیون از قبیل هاشمی و موسوی و خاتمی و کروبی و … می توانند جلوی خامنه ای بایستند بلکه حتی کوتوله دست نشانده او هم زیاد ارزشی برایش قائل نیست. با این اوصاف نه تنها مردم و مخالفین خامنه ای بلکه هوادارانش هم به خوبی نشان دادند که فصل الخطاب بودن خامنه ای شعاری تبلیغاتی بیش نیست.
تمام ماجراهای این روزها نشان می دهد که دیکتاتور ایران، کسی که حرفش قانون محسوب می شود، نیز مانند تمام دیکتاتورهای دنیا در آخرین روزهای حکومتش چه قدر ضعیف است.

توصیه هایی برای حضور در نماز دشمن شکن این جمعه!

16/07/2009

از اونجایی که ممکنه خیلی ها مثل من «نماز اولی» باشن و اصلا تجربه نماز جمعه رو نداشته باشن من سعی کردم یه سری چیزا رو از جاهای مختلف درباره نماز جمعه در بیارم. چون ممکنه فضای نمازجمعه این هفته خیلی امنیتی باشه و یه سری دنبال شناسایی مخالفین باشن و از اونجایی که تو نماز جمعه نزدیک 1 ساعت باید کنار یه سری آدم بشینیم بهتره که ظاهر رو حفظ کنیم که یه وقت مشکلی پیش نیاد. هر چند که باید همه تلاشمون رو بکنیم که کنار آدم هایی بشینیم که به نظر سبز میان. ولی اگه نتونستین باید سعی کنین که تابلو نشین تا سر فرصت بتونین خودتون رو به یه جای امن تر برسونین. اینجا 15 مورد رو برای یک حضور کم خطر و راحت برای «نماز اولی ها» فهرست کردم که فردا راحت بتونیم حضورمون رو نشون بدیم.
1- همراه خودتون مهر و تسبیح ببرین. خانم ها حتما یا با چادر بیان یا سر نماز چادر سرشون کنن. بهتره که جانماز هم همراهشون باشه.
2- حتما به صفهای نماز متصل باشید. نباید در جایی قرار بگیرید که از بقیه افراد حاضر در نماز دور باشد.
3- در نماز جمعه بعد از اذان ظهر دو خطبه خوانده می شود.
4- بعد از خطبه ها دو رکعت نماز جمعه خونده میشه.
5- موقعی که الله اکبر اول نماز رو میگن اول صبر کنین که صفی که جلوی شماس الله اکبر بگه بعد شما بگین.
6- این نماز یه کم با نمازای معمولی فرق داره: فرق اولش اینه که بعد از حمد در رکعت اول سوره جمعه و در رکعت دوم سوره منافقین خونده میشه. (این دوتا سوره یه کم طولانین صبر داشته باشین) فرق دومش هم اینه که هر دو تا رکعت نماز قنوت داره. در رکعت اول قبل از رکوع و رکعت دوم هم بعد از رکوع قنوت داره.
7- حمد و سوره رو لازم نیست بخونین. ولی ذکر قنوت، رکوع و سجده رو حتما بگین.
8- در حین خوندن خطبه – یعنی همون سخنرانی هاشمی رفسنجانی- باید صاف و ساکت نشست و با کسی صحبت نکرد.
9- بعد از نماز جمعه همونجا چهار رکعتم نماز عصر می خونن.
10- بعد از نماز جهت عادی جلوه دادن خودتون با بقل دستی دست بدین و تقبل الله بگین. بهتره که مهر رو ببوسین و بچسبونین به پیشونیتون. بعد از دست دادن با بقلی هم همینکارو با دست خودتون بکنید.
11- اگر حوصلشو داشتید به خصوص اگر دیدین فضای دور و برتون بسیجی و حزب اللهی هست تسبیحتون و در بیارین و تند تند زیر لب ذکر بگین. این کارو با بندای انگشتتون هم می تونید انجام بدید.
12- حواستون باشه که چرت زدن وضو رو باطل می کنه!
13- خانم ها حتما دقت کنن که آرایش و به خصوص لاک رو دست و پاشون نباشه.
14- چون تو اون فضا هوا گرمه بادبزن یا یه چیزی شبیه اون رو با خودتون بیارین.
15- بطری آب حتما همراتون باشه. چون هم هوا گرمه هم نمی شه از جاتون بلند شین.
اگر اونجا کسی در مورد مسائل شرعی نماز جمعه سوال پیچتون کرد به چندتا نکته توجه کنید:
1- نماز جمعه در عصر غیبت امام زمان اجب تخییری است. یعنی اینکه واجبه ولی در اینکه بهش عمل نکنید مختارید.
2- این واجب بودن فقط مختص مردای ساکن اون شهر می شه. یعنی برای خانم ها و مسافرین و بیماران و از کارافتادگان واجب نیست.

جنبش سلبی یا ایجابی؟

16/07/2009

بحث های مربوط به شرکت یا عدم شرکت در نماز جمعه این چند روز از بحث های بسیار جالب برای من بود. به نظر من نکته وجود داشته در این ماجراها نوع نگاه به جنبش و اعتراضات مردم بود.
به نظرم کسانی که مخالف حضور در نماز جمعه بودند و شاید هنوز هم باشند بیشتر نگاهی ایجابی به اعتراضات دارند. در نگاه ایجابی افراد سعی می کنند یک آلترناتیو روشن و چارچوب بندی شده را برای وضع موجود ترسیم و در جهت استقرار آن فعالیت کنند. این مصداق همان جمله ایست که می گویند اگر چیزی را نقد می کنی باید برای آن جایگزینی هم معرفی کنی؟ این گونه افراد درر راستای آلترناتیو مشخصی که دارن همواره باید سعی کند که مرزبندی های به خصوص محتوایی را با همه چیز مشخص کنند. چون از دید آنان حرکت به سمت وضعیت جایگزینشان از همین الان باید آغاز شود. د وضعیت جانشین آن ها احتمالا نماز جمعه و الله اکبر گفتن و دعای کمیل و غیره جایی ندارد پس در مبارزه شان هم جایی برای این چیزها نیست.
دسته دوم اما کمر به نفی وضع موجود بسته اند. برای این نفی کافی است که شما اعتراض خود را به هر شکلی نسبت به وضع موجود اعهلام کنی. مهم هم نیست که وضعیت بعدی چگونه است. هر چند که جهت آن تا حدودی مشخص است. کسی که می [واهد وضع موجود را نفی کند هر لحظه هر حرکتی را که بتواند برای نفی وضع مووجود انجام می دهد. اگر لازم باشد رای می دهد، تظاهرات می کند، الله اکبر می گوید، دعای کمیل می خواند، نماز جمعه می رود و خلاصه هرکاری را برای نفی وضع موجود دنبال می کند. هدف یکی است و باید برای رسیدن به هدف از هر راه ممکن استفاده کرد. برای بخش بزرگی از این گروه در این ماجرا به هیچ وجه اهمیت ندارد که هاشمی در نماز جمعه چه خواهد گفت، مهم نیست که موسوی یا کروبی می آیند یا نه، مهم نیست که تلویزیون این را اعلام بیعت با نظام معرفی می کند یا نه. این افراد تنها حرف خود را می زنند. این حرف یک کلمه بیشتر نیست: «نه!»
پ.ن: از قضا من هم با گروه دوم همداستانم . بنابراین به قول پسر صفار هرندی به عنوان یک «نماز اولی» به نماز جمعه خواهم رفت. در آن جا هم تا بتوانم الله اکبر و یا حسین می گویم.

در جدال با خاموشی

15/07/2009

این مکان فرصت کوتاهی است برای نگاشتن. نگاشتن نه لزوما برای خوانده شدن و دیده شدن. چون شاید این وبلاگ هیچ بازدید کننده ای نداشته باشد و یا کسی جز به مدد لینک هایی که خودم یا عابرانی رهگذر در جایی به وسیله آن ها به اینجا اشاره می کنیم هرگز کسی برای سرکی کوتاه هم به اینجا نیاید. اما فرصت نگاشتن می تواند فرصتی باشد برای من که «نگارنده» ام در اینجا تا بعدها خواننده ای باشم برای سطوری که روزگاری من بودم. شاید که اگر روزی مغلوب خاموشی شده بودم این کلمات را به عنوان نمادهایی از جدال با خاموشی مرهمی بر زخم هایم کنم. پس در فرصتی که برای نگاتن دارم به جدال با خاموشی خواهم رفت.